هدف: هماهنگی گروهی
رد? سنی: 10 - 6
تعداد شرکتکنندگان: 15 – 5 نفر
لوازم: نیاز ندارد
بچهها به شکل دایره میایستند و دستهای یکدیگر را میگیرند. یکی اوستا میشود و وسط دایره میایستد و میخواند:
اوستا – آسیاب بچرخ!
بچهها – میچرخم! [میگردند]
اوستا – تندتر بچرخ!
بچهها – میچرخم! [تندتر میگردند]
اوستا – آسیاب بشین!
بچهها – میشینم! [میشینند]
اوستا – آسیاب پاشو!
بچهها – پا میشم! [میایستند]
اوستا – آسیاب تندترش کن! [تندتر میچرخند]
بچهها – تندتر و تندترش کن!
یک نفر از بچهها بهعنوان خریدار به وسط دایره میآید و به اوستا میگوید:
خریدار – آسیابتو میفروشی؟
اوستا – بله، میفروشم.
خریدار – چند؟
اوستا – هزار تومن!
خریدار مثلاً پول را میدهد و اوستا از میان دایره بیرون میرود.
خریدار – آسیاب بچرخ!
بچهها – میلش کجه! [نمیچرخند]
خریدار – تندتر بچرخ!
بچهها – میلش کجه!
خریدار – آسیاب پاشو!
بچهها – پا نمیشم! [نمیایستند]
خریدار از دایره بیرون میرود و به اوستا میگوید:
خریدار – پولمو بده، آسیاب باشه مال خودت!
اوستا مثلاً پول را میدهد و دوباره به وسط دایره میآید و میگوید:
اوستا – آسیاب بچرخ!
بچهها – میچرخم! [بلند میشوند و میچرخند]
اوستا – تندتر بچرخ!
بچهها – میچرخم! [تندتر میچرخند]
اوستا – آسیاب بشین!
بچهها – میشینم! [مینشینند]
اوستا – آسیاب بخواب!
بچهها – میخوابم! [میخوابند]
اوستا – آسیاب صندلی بساز!
بچهها – میسازم! [یک پایشان را روی یک پای دیگر میگذارند و شکل صندلی را درست میکنند]
اوستا – آسیاب تندترش کن!
بچهها – تندتر و تندترش کن! [به صورت صندلی میچرخند و روی هم میغلتند]